<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 223
تعداد نظرات : 94
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


Inline image 14

نویسنده : شیدا
همینا

همین خارجیا جشن شکرگزاری که میشه چند میلیون بوقلمون میکشنا ، 

بعد عید قربون که میشه برای من میشن مدافع حقوق حیوانات !!!

نویسنده : شیدا

رززر

 

امروز یه پیکان تو خیابون دیدم پشتش نوشته بود:GO with with

 

بعد از کلی تحقیق در متون انگلیسی فهمیدم منظورش اینه:بروبابا

 

GO:برو

 

with:با

 

with:با

.

.

.

.

.

.

.

.

.

واقعا چه آدمایی پیدا میشن تو جامعه

نویسنده : شیدا

دوست خوبم...

یکی از رویایی و تخیلی ترین آرزوهاتو تو نظرات همین پست بذار...

تو رو خخخخخخخخخخخدا.....

.

.◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊ ◊

نویسنده : شیدا

پیامک روز پدر جدید و زیبا

بــاور کنــین….

هــر پــدری … حتــی اگــه مـــیگه : برو از بـــچه ی فلــانی یــآد بگیـــر ….

بــازم یــه تــار مــوی بــچـه ی خــودشــو بــا دنیـــا عــوض نــمیکنــه…

چــه بــرسه بــه بچـــه ی فلـــآنی.

 

پیامک روز پدر جدید و زیبا

Payamak Rooze Pedar

سلامتی اون پدری که شادیشو با زن و بچش تقسیم میکنه

اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .

 

پیامک روز پدر جدید و زیبا

Payamak Rooze Pedar

چقدر تلخه یه سنگه سرد و جای دستای گرم و صورت بابات ببوسی و

بوی خاک مزارش اشکتو در بیاره

 

پیامک روز پدر جدید و زیبا

Payamak Rooze Pedar

به دنبال قشنگ ترین واژه ها و کلمات میگردم

اما هیچ کلمه و واژه ای نمیتواند عظمت حضور تو را در زندگی من وصف کند

فقط میگویم دوستت دارم پدر  روزت مبارک

نویسنده : شیدا

لقمان حکیم نیمه شب برای نماز بیدار شد

اربابش را صدا زد که برخیز که از قافله جا نمانی 

ارباب خواب را ترجیح داد و گفت بخواب غلام

خداوند کریم است هنگام نماز صبح شد لقمان

دوباره ارباب را بیدار کرد تا از قافله نمازگزاران باز نماند

ولی ارباب باز هم همان پاسخ را به لقمان داد

خورشید داشت طلوع می کرد که لقمان دوباره به سراغ ارباب آمد

که ای بیخبر از کاروان نمازگران جامانده ای برخیز که

تمام هستی در حال سجود و تسبیح اند ولی تو را

خواب غفلت ربوده است

وارباب پاسخ داد که دل باید صاف باشد به عمل نیست 

خدا کریم است و نیازی به عبادت ما ندارد

روز هنگام ارباب کیسه ای گندم به لقمان داد تا بکارد

ولقمان آن را بفروخت و مشتی تخم علف هرز بر زمین پاشید

هنگام درو ارباب دید در باغ جز علف نیست 

علت را از لقمان جویا شد لقمان گفت

ای ارباب از عمل شما چنان گمان کردم

که اگر نیت صاف باشد عمل چندان مهم نیست

لذا من گندم گرانبها را بر زمین نپاشیدم

بلکه تخم علف هرز را به نیت گندم بذر کردم

چرا که خود گفتی نیت و دل باید صاف باشد

خداوند کریم است و به عمل ما نیاز ندارد...

نویسنده : شیدا
سکوت...

نویسنده : شیدا

خوشبخت.ووووووووووووووووووووووووووو.بدبخت

:: ادامه مطلب
نویسنده : شیدا
نویسنده : شیدا

 

وقتی پسرک معلول خطاب به افریدگارش

گفت:خدایا سپاسگذارم مرا در مقامی خلق کرده ای که هر کس مرا میبیند

تو را شکر میکند.

نویسنده : شیدا

 

روزی شاگردان نزد حکیم رفتند و پرسیدند: 

 

استاد زیبایی انسان درچیست؟ 

 

 

حکیم 2 کاسه کنارشاگردان گذاشت وگفت: به این 2 کاسه نگاه کنید اولی ازطلا درست شده است ودرونش زهر است و دومی کاسه ای گلیست ودرونش آب گوارا است، شما کدام رامی خورید؟ 

 

 

شاگردان جواب دادند: کاسه گلی را. 

 

 

حکیم گفت: آدمی هم همچون این کاسه است.

 

 

آنچه که آدمی را زیبا می کند درونش واخلاقش است.

 

  باید بکوشیم سیرتمان را زیبا کنیم.

 

نویسنده : شیدا

کارگردان این دنیا خداست،


مهم نیست نقش ما در این مجموعه ثروتمند است یا تنگدست ؛


سالم است یا بیمار ؛


مهم این است که محبوب ترین کارگردان عالم نقشی به ما داده که باید



به بهترین شکل آن را ایفا نماییم ؛


نباید از سخت بودن نقش گله مند بود ؛


چراکه سخت بودن نقش نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر است ،


امیدوارم در هر نقش هستی خوش بدرخشی.

نویسنده : شیدا
بردگی...
 

نویسنده : شیدا

زندگینخندبدجوریباهامبازیکردی

نویسنده : شیدا
..........

زخم های دستم را میبندن ومیگویند چرا باخودت این چنین کردی ولی افسوس کسی زخم بزرگ دلم را ندید تابگویند چرا با تو چنین کردند؟

 

نویسنده : شیدا
اغا.....

غا شما اصلا اس خاس ......

اغا شما آس، ما خيار شور با كالباس،،

اغا شما آس، ما بوته ي ريواس..

اغا شما آس، ما لنگه كفش قواص..

اغا شما آس ، ما با عمه ي عباس..

اغا شما اس ، ما سرو ته يه كرباس..

اغا شما اس ، ما آچار و جك بي زاپاس..

اغا شما آس ، ما الباليو با گيلاس..

اغا شما آس ، شما خاص ،

ولي دایورتی تا دنيا دنياس....

بععععله

نویسنده : شیدا
خیلی درد ناکه

خیلی هم خوش میگذره
 

يه روز یه ترکه،
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد!
جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،
فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو.. ،
برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.. .


یه روز یه رشتیه - اتفاقاً آخوند هم بود.. ! -
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد،
برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدا کرد.. .


یه روز یه لره بود، به اسم شاپور بختیار؛
جونش رو برای عقایدش از دست داد،
با او نا مهربانی کردیم، تا اینکه در مأمن و آسایشگاه دور از وطن، سرش رو بریدند.. .

یه روز ما همه با هم بودیم.. ، ترک و رشتی و لر و اصفهانی و .. !
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند.. ؛


حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم،
به همدیگه می خندیم،
و اینجوری شادیم.. ؛

خیلی خوش می گذره.. !

نویسنده : شیدا
نویسنده : شیدا
تالا دقت کردین اون گرگه تو میگ میگ کلی پول داد تا 
 
موشک و ....سفارش بده ولی پول نداد یه مرغ بخره!!!کپی از وبلاگ طنزستان
نویسنده : شیدا
هوی خره...........

دیروز تو خیابون می خواستم  رفیقمو صدا کنم به شوخی داد زدم هوی خره

.

.

.

یکهو 6-7 نفر برگشتن 

اقا این امار وحشتناکه

 

کپی شده از: آدم برفی

نویسنده : شیدا
لعنت خدا بر شیطون...

شيطون

مورد ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻃﺮﻑ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﮔﻔﺘﻪ :

ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺷﯿﻄﻮﻥ

ﺑﻌﺪ ﯾﻬﻮ ﺷﯿﻄﻮﻥ ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪﻩ ﮔﻔﺘﻪ :

ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺕ

ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺟﺪ ﻭ ﺁﺑﺎﺩﺕ

ﻛﺜﺎﻓﺖ

ﻣﻦ ﻋﻤﺮﺍً ﺍﮔﻪ ﻋﻘﻠﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺮﺳﻪ

نویسنده : شیدا
اهی.........

 

الفاتحه....

 

نویسنده : شیدا

نویسنده : شیدا
چه تفاهمی

ترول های فارسی

نویسنده : شیدا
پند بشنو

پند بسیار زیبا و خواندنی

3 پند بسیار زیبا و خواندنی
.گنجشكی از سرمای بسیار قدرت پرواز از كف بداد و در برف افتاد. گاوی گذر همی كرد و تپاله بر وی انداخت...


 پند اول
بوقلمونی،گاوی بدید و بگفت: در آرزوی پروازم اما چگونه ، ندانم
گاو پاسخ داد: گر ز تپاله من خوری قدرت بر بالهایت فتد و پرواز كنی
بوقلمون خورد و بر شاخی نشست
تیراندازی ماهر، بوقلمون بر درخت بدید
تیری بر آن نگون بخت بینداخت و هلاكش نمود
نتیجه اخلاقی
با خوردن هر گندی شاید به بالا رسی، لیك در بالا نمانی
 
پند دوم
.گنجشكی از سرمای بسیار قدرت پرواز از كف بداد و در برف افتاد
.گاوی گذر همی كرد و تپاله بر وی انداخت
.گنجشك ز گرمای تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد
.گربه ای آواز بشنید، جست و گنجشك به دندان بگرفت و بخورد
 نتیجه اخلاقی
. هر كه گندی بر تو انداخت، حتماً دشمن نباشد
.هر كه از گندی بدر آوردت، حتماً دوست نباشد
.گر خوشی، دهان ببند و آواز، بلند مخوان
 
پند سوم
خرگوش از كلاغی بر سر شاخه پرسید
كه آیا من نیز میتوانم چون تو نشسته ، كار نكنم؟
كلاغ پاسخ داد: چرا كه نه
خرگوش بنشست بی حركت
.روباهی از ره رسید و خرگوش بخورد
نتیجه اخلاقی
. لازمه ی نشستن و كار نكردن بالا نشستن است
نویسنده : شیدا
...

ترول های خنده دار93

نویسنده : شیدا
دمت گرم رفیق

دم همه این آدم ها گرم! شما هم موافقید!؟

دم همه این آدم ها گرم! شما هم موافقید!؟
آدمایی هستن که: هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ می گن خوبم... وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا می گرده...

 

آدمایی هستن که:
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ می گن خوبم..
وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا می گرده,
راهشون رو کج می کنن از یه طرف دیگه می رن که اون نپره...
اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمی کنن بزارن تو جیبشون...
آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش می گیرن تا از چیز دیگه
همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن
اینا فرشتن...
همین‌ها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند

مثل آن راننده تاکسی‌ای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند می گوید: روز خوبی داشته باشی.
... آدم‌هایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان می شوی، دستپاچه رو بر نمی‌گردانند، لبخند می زنند و هنوز نگاهت می کنند.

آدم‌هایی که حواسشان به بچه های خسته ی توی مترو هست، بهشان جا می دهند، گاهی بغلشان می کنند.

دوست هایی که بدون مناسبت کادو می خرند،... مثلا می گویند این شال پشت  ویترین انگار مال تو بود. یا گاهی دفتریادداشتی، نشان کتابی، پیکسلی.

آدم‌هایی که از سر چهار راه، نرگس نوبرانه می خرند و با گل می روند خانه.

آدم‌های پیامک‌های آخر شب، که یادشان نمی رود گاهی قبل از خواب، به دوستانشان یادآوری کنند که چه عزیزند، آدم‌های پیامک‌های پُر مهر بی بهانه، حتی اگر با آن ها بدخلقی و بی حوصلگی کرده باشی.

آدم‌هایی که هر چند وقت یک بار ایمیل پرمحبتی می زنند که مثلا تو را می خوانم و بعد از هر یادداشت غمگین، خط‌هایی می نویسند که یعنی هستند کسانی که غم هیچ کس را تاب نمی آوردند.

آدم‌هایی که اگر توی کلاس تازه وارد باشی، زود صندلی کنارشان را با لبخند تعارف می کنند که غریبگی نکنی.

آدم‌هایی که خنده را از دنیا دریغ نمی کنند، توی پیاده رو بستنی چوبی لیس می زنند و روی جدول لی لی می کنند.
همین‌ها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند برای زندگی کردن

مثل دوستی که همیشه موقع دست دادن خداحافظی، آن لحظه‌ی قبل از رها کردن دست، با نوک انگشت‌هاش به دست‌هایت یک فشار کوچک می دهد… چیزی شبیه یک بوسه
 وقتی از کنارشون رد میشی بوی عطرشون تو هوا مونده
وقتی باهاشون دست میدی دستت بوی عطرشونو گرفته
وقتی بارون میاد دستاشون رو به آسمونه
وقتی بهشون زنگ میزنی حتی وقتی که تازه خوابیدن با خوشرویی جواب میدنو میگن خوب شد زنگ زدی باید بلند میشدم
وقتی یه بچه میبینن سرشار از شور و شوق میشن و باهاش شروع به  بازی کردن میشن
تو حموم آواز میخونن
آره همین ها هستند که هم دنیا رو زیبا میکنن هم زندگی رو لذت بخش تر
دم همشون گرمه گرم
نویسنده : شیدا
باحال

 

عکس نوشته های طنز

********************

ایده جالب و باحال !
پسورد وای فای ، جواب مسئله ریاضیه!
حل کن ، حالشو ببر

عکس نوشته های خنده دار جدید

نویسنده : شیدا
خطای دید باحال...
خطای دید در عکاس های در این پست را برای شما قرار داده ایم.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
نویسنده : شیدا
بپا سرت گیج نره

منبع: www.raouf_magic.loxblog.com

نویسنده : شیدا
جالبه

نویسنده : شیدا
ببخشید

سلام دوستای گلم مدت هاست به وبلاگگم نیومدم دوست دارم ازاین به بعد باشم و وبلاگم رو بروز کنم

نویسنده : شیدا
طرز حرف زدن دخترای ایرانی

خوشگل = خوجل
خوبی = خوفی
جیگرتو بخورم = جیگلتو بخولم
عشق منی = عجق منی
قربونت برم = قلبونت بلم
چطوری؟ = تطولی؟
چی کار می کنی = چیکال می کنی
سلام = شلام
دختر= دخمل
پسر = پسمل
عزیزم = عجیجم
جون = جونزززززز
دوست = دوکس

نویسنده : شیدا
این طنز نیست یه داستان احساسیه
سرباز قبل از اینکه به خانه برسد با پدر و مادر خود تماس گرفت و گفت:
پدر ومادر عزیزم جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه برگردم؛ ولی خواهشی از شما دارم.
 رفیقی دارم که می خواهم او را با خود به خانه بیاورم.

پدر و مادر او در پاسخ گفتند: ما با کمال میل مشتاقیم که او را ببینیم. پسر ادامه داد :
 ولی موضوعی است که باید در مورد او بدانید؛ او در جنگ بسیار آسیب دیده و در اثر برخورد با مین یک دست ویک پای خود را از دست داده است، و جایی برای رفتن ندارد و من می خواهماجازه دهید او با ما زندگی کند.

پدرش گفت: ما متاسفیم که این مشکل برای دوست تو به وجود آمده است. ما کمک میکنیم تا او جایی برای زندگی در شهر پیدا کند.
پسر گفت: نه؛ من می خواهم که او در خانه ما زندگی کند آنها در جواب گفتند:
نه؛ فردی با این شرایط مو جب دردسر ما خواهد بود.ما فقط مسئوول زندگی خودمان هستیم و اجازه نمی دهیم او آرامش زندگی ما را بر هم بزند. بهتر است به خانه بازگردی و او را فراموش کنى ،دراین هنگام پسر با ناراحتی تلفن را قطع کرد و پدر و مادر او دیگر چیزی نشنیدند.

چند روز بعد پلیس نیویورک به خانواده پسر اطلاع داد که فرزندشان در سانحه 
سقوط از یک ساختمان بلند جان باخته و آنها مشکوک به خودکشی هستند.
پدر و مادر آشفته و سراسیمه به طرف نیویورک پرواز کردند و برای شناسایی جسد پسرشان به پزشکی قانونی مراجعه کردند.
با دیدن جسد؛ قلب پدر و مادر از حرکت ایستاد.
پسر آنها یک دست و پا نداشت !
نویسنده : شیدا
سگ باهوش

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید.
کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین». ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.
قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت.
سگ هم کیسه را گرفت و رفت.
قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد.
سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید. با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد.
قصاب به دنبالش راه افتاد.
سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد.
قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند.
اتوبوس امد, سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت. صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد دوباره شماره آنرا چک کرد. اتوبوس درست بود سوار شد.
قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.
اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می کرد. پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش.
سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید. گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید. این کار را باز هم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد. سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.
مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد.
قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است. این باهوش ترین سگی هست که من تا به حال دیدم.
مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟ این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه.

 

پائولو کوئلیو

نویسنده : شیدا
سهراب اعصابی

هر کجا هستی باش ، به درک ! :|
پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال خودت …
اصن خاک تو سرت …
(سهراب سپهری اعصابش خورده هیچی نگی
د)

نویسنده : شیدا
اراده...

هورمونی هست به نامِ هورمون “که چی بشه”

که گند میزنه به هورمونِ “اراده” !

 

نویسنده : شیدا

سلام دوستان عید رو با تاخیر به همه تبریک می گم امیدوارم امسال سال خوبی را در پیش رو داشته باشید.

 

 


نویسنده : شیدا
اینم چند تا عکس شتر از کویری زیبا

 

  •  

    تفرجگاه تپه های ماسه ای منصوریه افتتاح شد+عکس

    در سومین روز فروردین تفرجگاه تپه های ماسه ای منصوریه افتتاح شد
    خبر هودر:تفرجگاه تپه های ماسه ای منصوریه افتتاح شد

    به گزارش پایگاه خبری هودر تپه های ماسه ای منصوریه که مکانی بکر در بخش دستگردان محسوب میشود امروز با حضور بخشدار دستگردان افتتاح شد
    سید احمد حقانی ضمن تشکر از همشهریان عزیزی که در این مکان حضور پیدا کردند اظهار امیدواری کرد که با همین اعتبارات اندک وبا کمک بخش خصوصی بتوان این منطقه را به عنوان یک مکان گردشگری به عموم مردم ،مسافرین و علاقه مندان صنعت توریسم معرفی کرد
    بخشدار دستگردان همچنین از زحمات آقای الاهی که در راه اندازی شرایط و امکانات فعلی جهت تفریح و سرگرمی همشهریان کشیده اند تقدیر و تشکر کرد
     

    http://s5.picofile.com/file/8117829684/IMG_7198.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117829700/IMG_7200.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117829734/IMG_7204.jpg
     
    http://s5.picofile.com/file/8117829768/IMG_7209.jpg
     
    http://s5.picofile.com/file/8117829818/IMG_7210.jpg
     
    http://s5.picofile.com/file/8117829850/IMG_7212.jpg
     
    http://s5.picofile.com/file/8117829892/IMG_7213.jpg
     
    http://s5.picofile.com/file/8117829918/IMG_7219.jpg
     
    http://s5.picofile.com/file/8117829942/IMG_7221.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117829984/IMG_7224.jpg
     
    http://s5.picofile.com/file/8117829992/IMG_7225.jpg
     
     http://s5.picofile.com/file/8117830034/IMG_7226.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830092/IMG_7228.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830134/IMG_7229.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830184/IMG_7230.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830242/IMG_7231.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830276/IMG_7232.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830300/IMG_7233.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830334/IMG_7234.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830342/IMG_7236.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830376/IMG_7237.jpg
     
    http://s5.picofile.com/file/8117830418/IMG_7239.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830434/IMG_7240.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830476/IMG_7241.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830518/IMG_7242.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830550/IMG_7243.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830600/IMG_7244.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830634/IMG_7245.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830642/IMG_7246.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830692/IMG_7247.jpg
    http://s5.picofile.com/file/8117830718/IMG_7252.jpg
نویسنده : شیدا

عیدتون مبارک باشه و امیدوارم به اون چیزی که میخوان برسید نه به هر قیمتی شاید یه کدوم از شما مرگ من رو بخواهید این تنها امید منه ممنونم ازتون باییییییییییییییی.

نویسنده : شیدا

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد