![]() |
سه شنبه 19 آذر 1392 |
![]() |
مطالب باحال
.
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند. ۱- مادرم امروز ترشی مخلوط درست کرده ۲- بعد از اینکه اومدم فیس بوک متوجه شدم ۳- خیلی ناراحتم از اینکه خدا دوتا پشت دست بهم داده اما نمی تونم بکوبونمشون تو دهن بعضیا! ۴- چراغ چت یکی از دوستام همیشه روشنه ۵- فقط یه جوون ایرانیه که ۲۰۰۰ تومان تو جیبش نداره تا گوشی یک میلیونیش رو شارژ کنه ۶- خلاصه مطالب فیسبوک تو سال ۱۳۹۲ تا این لحظه: ۷- هر کی این معما رو حل کرد پیش من یه جایزه داره ۸- مامانم میگه: ۹- دیروز یه شیشه کشک خریدم ۵۰۰۰ تومن! گمونم از این به بعد «برو کشکتو بساب» یه پیشنهاد تجاری موفق محسوب میشه! ۱۰- اینکه توقع داشته باشی زندگی باهات خوب باشه چون تو باهاش خوبی ۱۱- یکی از افتخاراتم اینه که … ۱۲- هورمونی هست به نام هورمون «که چی بشه» که گند می زنه به هورمون اراده! ۱۳- سیب زمینی های سالخورده وقتی می خوان واسه جووناشون دعا کنن می گن ایشالله ته دیگ شی! ۱۴- زنه شوهرش رو می بره دکتر… ۱۵- ضد حال بزرگ واسه یک مادر اینه که ۱۶- یه جوری خاطراتمو مرور می کنم که انگار قراره فردا توی امتحان بیاد ۱۷- واقع گراترین آدمی دیدم اون آقایی بود که امروز توی ایستگاه کلاه گیسش رو برداشت، سرشو با لذت خاروند بعدم گذاشت سر جاش! ۱۸- داشتن مزون مانتو شغل دوم همه دختران سرزمین من است! ۱۹- شما یادتون نمیاد. یه زمانی می رفتی مهمونی، برای اینکه نشون بدی باشخصیتی نباید موز برمی داشتی! ۲۰- زن به شوهر: اگه من ازت جدا شم چی میشه؟ ۲۱- مادر مثل مداد می مونه. هر لحظه تراشیده شدن و تموم شدنش رو می بینی ۲۲- تنها دلیلی که تا الان نتونستم از اینجا دل بکنم و خانوده رو تنها بذارم و برم یه گوشه دیگه دنیا و زندگی آرومی رو شروع کنم اینه که پول ندارم! ۲۳- بیاین به مناسبت هالووین عکس هامون رو بدون فتوشاپ بذاریم فیس بوک! ۲۴- بابام دیروز: ۲۵- تو فاضلاب برو ولی تو فاز لاو نرو ۲۶- مازیار فلاحی یه کاری با آدم می کنه که آدم از اینکه شکست عشقی نخورده شرمنده می شه! ۲۷- می دونین چرا غواص ها از عقب می پرن تو آب؟ ۲۸- مثلا هفته پیش زن داییم تو سوپ خامه ریخته بود خیلی خوشمزه شده بود اومدیم خونه خواهرم سوپ درست کرد ۲۹- همه مخترعین می رن بهشت به جز مخترع زنگ ساعت ۳۰- اگه بگی بی سوادی می گن بدبخت هیچی نشد ولی اگه بگی فوق لیسانس داری می گن خاک تو سرش با فوق لیسانس هیچی نشد! ۳۱- تو فامیل ما هر زوجی که به مشکل برمی خورن، بابای منو می فرستن ریش سفیدی و وساطت کنه ولی نمی دونم چی بهشون می گه که درجا هفته بعد طلاق می گیرن ۳۲- شامپو خریدم روش نوشته: این محصول را روی سرتان بریزید و موهایتان را بمالید سپس آبکشی کنید! دمشون گرم اطلاع رسانی کردن! من می خواستم برزیزم تو دهنم قرقره کنم ۳۳- وقتی میری خیابون، ملت یه جوری بهت زل می زنن که نمی فهمی خوشگلی یا زیپت بازه! ۳۴- مورد داشتیم طرف در جواب How are you؟ گفته Yes 35- انقدری که تو کارای ما گره هست تو فرش شفقی تبریز نیست ۳۶- رفتم نانک وام بگیرم، اینقدر از ضامن هام چک و امضا گرفتن از خجالت آب شدم. کم مونده بگن زن و بچه های ضامن هات رو هم بیار این پشت گروگان بگیریم! ۳۷- اگه ورزشی به نام سگ دو وجود داشت ما حتما می تونستیم توش یه خودی نشون بدیم! ۳۸- دقت کردین اونایی که می گن کادوت محفوظه دروغ می گن و هیچ وقتم بهتون کادو نمی دن؟ ۳۹- الان به هفت ساله تخت دو نفره داره ۴۰- پشمک خریدم روش نوشته تولیدی حاجی خلیفه، حاجی علی و حاجی حسن
داستان بسکویت:
یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. کوهنوردی میخواست به قلهای بلندی صعود کند. پس از سالها تمرین و آمادگی، سفرش را آغاز کرد. به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد. به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمیشد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمیتوانست چیزی ببیند حتی ماه و ستارهها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند. کوهنورد همانطور که داشت بالا میرفت، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمامتر سقوط کرد. سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگیاش را به یاد میآورد. داشت فکر میکرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد. در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد زد: خدایا کمکم کن !
و تنها نیم متر با زمین فاصله داشت . .
بابا جون؟ - جونم بابا جون؟ این خانمه چرا با مانتو خوابیده؟ - خب… خب… خب حتما اینجوری راحتتره دخترم یعنی با لباس راحتی سختشه؟ - آره دیگه، بعضیها با لباس راحتی سختشونه!
پس چرا اسمشو گذاشتن لباس راحتی؟ - …….هیس بابایی، دارم فیلم میبینم باباجون، کم آوردی؟! - نه عزیزم، من کم بیارم؟ اصلا هر سوالی داری بپرس تا جواب بدم خب راستشو بگو چرا این خانمه با مانتو خوابیده بود؟ - چون خانم خوبیه و حجابشو رعایت میکنه آهان، پس یعنی مامان من خانم بدیه؟ - نه دخترم، مامان تو هم خانم خوبیه پس چرا بدون مانتو میخوابه؟! - خب مامانت اینجوری راحتتره ! اون آقاهه هم چون میخواسته حجابشو رعایت کنه با کت و شلوار خوابیده بود؟ - نه عزیزم، اون چون خسته بود با لباس خوابش برد پس چرا خانمش که خیلی هم خانم خوبیه بهش کمک نکرد لباسشو در بیاره؟! - چون میخواست شوهرش روی پاهای خودش بایسته واسه همینه که شما نمیتونید روی پاهای خودتون بایستید؟! - عزیزم مگه تو فردا مدرسه نداری؟ داری میپیچونی؟ - نه قربونت برم عزیزم،اما یه بچه خوب که وسط فیلم اینقدر سوال نمیپرسه؛باشه عسل بابا؟ اما من هنوز قانع نشدم - توی این یک مورد به مامانت رفتی؛ خب بپرس عزیزم چرا باباها توی تلویزیون همیشه روی مبل میخوابن؟ - واسه اینکه تختخوابشون کوچیکه، دو نفری جا نمیشن خب چرا یه تخت بزرگتر نمیخرن؟ - لابد پول ندارن دیگه پس چرا اینا دوتا ماشین دارن، ما ماشین نداریم؟ - چون ماشین باعث آلودگی هوا میشه، ما نخریدیم عزیزم آهان، - آره دخترم، اصلا همین چیزیه که تو میگی، حالا میشه من فیلم ببینم؟ باشه،
مورد داشتیم که خنده دارموﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ پسره ﺗﻮ ﻓﻴﺲ ﺑﻮﻙ ﺍﺳﺘﺎﺗﻮﺱ ﻓﺎﺭسی ﻣﻴﺬﺍﺷﺖ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﺍﺭﺯﻭﻥ ﺗﺮ ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ مورد داشتیم که خنده دارمورد داشتیم طرف رفته خواستگاری بابای عروس با لپ تاپ اومده میگه جوان من اهل تحقیقات محلی و اینا نیست یوزر پسورد فیسبوکت رو بزن مورد داشتیم که خنده دارمورد داشتیم که رفته خونه دختره ویندوز عوض کرده دختره گفته اگه میشه مای کامپیوتر رو هم نصب کنید اونم گفته اونجوری هزینتون بیشتر میشه ها دختره گفته چاره ای نیس نصب کن مورد داشتیم که خنده دارمورد داشتیم که از دختره پرسیدن قدت چنده؟ گفته با کلیپس یا بی کلیپس مورد داشتیم که خنده دارمورد ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ ﭘﺴﺮﻩ ﻳﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﻭل رﻮ ﻧﺮﻓﺘﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻠﻜﻪ ﺯﻳﺮ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﺵ ﺩﺭ ﺑﻴﺎﺩ مورد داشتیم که خنده دارمورد داشتیم که تو عروسی رفیق دوماد یهوووووو داد زده داماد چقدر انتره ، ایشالا مبارکش باد! عروس ازون بدتره ، ایشالا مبارکش باد مورد داشتیم که خنده دارمورد داشتیم که ﺑﭽﻪ ۶ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺁﻳﭙﺪ ﻣﻴﺨﻮﺍست اونوقت ﻣﻦ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺁﺭﺯﻭﻡ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺰﺍﺭﻩ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩ ﭼﺮﺥ ﺧﻴﺎﻃﻴشو ﻳﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﻢ مورد داشتیم که خنده دارمورد داشتیم پسرا خودشونو پشت کلیپس دخترا قایم کردن تا استاد نفهمه که دارن چرت میزنن مورد داشتیم که دعا دعا میکرده هوا سردتر شه… بوتایی که تو حراجی پارسال خریده بپوشه مورد داشتیم که خنده دارمورد داشتیم دختره توی اتاقش درو میبسته صدای آهنگشو زیاد میکرده تا بوی سیگارش بیرون نره مورد داشتیم که خنده دارمورد داشتیم که ﻃﺮﻑ ﺍﻧﻘﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷته شبیه همه ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺷﺪه !
|
|